غریبی غریت شام و یمن نیست غریبی دور از شهر و وطن نیست
غریبی کج الحد زیر خاک است آنجا که جز من و اعمالم نیست
ز ثروت سرکش و مغرور مستی دل خود را به دنیا سخت بستی
به ظاهر اسم ما باش مسلمان اما درهــم و دینـــار پرستیـــــم
اجل نزدیک گشت وراهمان دور اجـــــل نیســــت مانع ثروت و زور
تو خود را از درون پاکــیزه گردان که خواهد رفت بزودی بوی کـــافور
دم آخر که وقت رفتن ماســــت جدایی از زن و فرزند و دنیا ســــت
زمان غربت است وترس وحشت زمان خواب روی شاخه ی خـــــاک
به زیر گل یا رب من چـــه سازم بســـوی توســـــــت دســـــت نیازم
bjiiiiiiiiiiiiiiii
dast xosh