دانشجو دانلود

دانشجو دانلود

در صورتی که دانلود شما با موفقیت انجام نشد با این آی دی تلگرام SanaShop_Support@ در ارتباط باشید. از دوستان پیشاپیش بابت ایرادات معذرت می خواهم
دانشجو دانلود

دانشجو دانلود

در صورتی که دانلود شما با موفقیت انجام نشد با این آی دی تلگرام SanaShop_Support@ در ارتباط باشید. از دوستان پیشاپیش بابت ایرادات معذرت می خواهم

ماجرای غضنفر و اسیر عراقی

ماجرای غضنفر و اسیر عراقی
غضنفر سر مرز یه عراقیه رو اسیر میگیره.
همینجور که داشته میبردتش، یه دفعه یه خمپاره میخوره بغلشون دست عراقیه کنده میشه.
عراقیه میگه: بگذار من این دستمو بندازم تو کشور خودم. غضنفر دلش میسوزه، میگه باشه.
یکم دیگه میرن، دوباره یه خمپاره میخوره اون یکی دست عراقیه هم کنده میشه.
باز عراقیه میگه بگذار من این دستم رو هم بندازم تو وطن خودم، غضنفر هم میگه باشه.
بعد یه ترکش دیگه میخوره پای عراقیه هم کنده میشه، ورش میداره میندازه اونور مرز.
یه دفعه غضنفر تفنگ رو میذاره رو شقیقه یارو میگه: هوی یارو! فکر نکن من خرم نمیفهمم، کم‌ کم داری فرار میکنی ‌ها !!!

بعد از غذا هفت کار ممنوع!

بعد از غذا هفت کار ممنوع!

در مورد خوابیدن تأکید اکید می شود که حداقل ۲ ساعت بعد از خوردن غذا انجام نشود بنابراین
شام خوردن در آخر شب کار بسیار اشتباهی است.
در میهمانی ها هنوز غذا تمام نشده چای جلوی میهمان می گذاریم چای می تواند محیط معده را اسیدی کند
و تأثیر منفی بر مواد معدنی معده بگذارد بعد از غذا مایعات با نیم ساعت تا یک ساعت فاصله مصرف شود
از نظر خیلی ها غذا خوردن در کنار خانواده در زندگی شلوغ امروزی کار لذت بخشی است و نه تنها ساعات زیبای
را می آفریند بلکه قدمی به سوی زندگی سالم به حساب می آید فراموش نکنید که ساعات غذا خوردن اهمیت
زیادی دارد ولی بسیاری از ما عادات اشتباهی داریم که بعد از غذا به آن می پردازیم ولی باید از انجام آن صرف نظر کنیم:
۱- آب ننوشید: بلافاصله بعد از صرف غذا آب خوردن سبب رقیق شدن شیر معده می شود بنابراین بهتر است نیم ساعت قبل و بعد از غذا آب ننوشیم.
۲- سیگار نکشید: به طور کلی سیگار نکشید. اما سیگار کشیدن بعد از غذا گناه نابخشودنی به حساب می آید. سیگار محیط معده را اسیدی می کند افراد سیگاری نیم ساعت بعد از غذا سیگار بکشند.
۳- میوه نخورید: از عادات بد ما میوه خوردن بعد از صرف غذا است بهتر است نیم ساعت قبل و بعد از غذا میوه نخورید چون سبب نفخ معده می شود البته میوه پخته اشکالی ندارد.
۴- حمام نکنید: حداقل نیم ساعت فاصله قرار دهید به ویژه حمام داغ توصیه نمی شود زیرا در جریان خون در اطراف معده اختلال ایجاد می کند و بر هضم غذا اثر منفی می گذارد.
۵- راه نروید: حداقل نیم یا یک ساعت بعد از صرف غذا پیاده روی طولانی نکنید چون هضم غذا بهتر صورت می گیرد.
۶- نخوابید: در مورد خوابیدن تأکید اکید می شود که حداقل ۲ ساعت بعد از خوردن غذا انجام نشود بنابراین شام خوردن در آخر شب کار بسیار اشتباهی است.
۷- چای ننوشید: در میهمانی ها هنوز غذا تمام نشده چای جلوی میهمان می گذاریم چای می تواند محیط معده را اسیدی کند و تأثیر منفی بر مواد معدنی معده بگذارد بعد از غذا مایعات با نیم ساعت تا یک ساعت فاصله مصرف شود.

ارزش کار

ارزش کار

جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود.
یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و
در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند.
مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟
دوستت احتمالا مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی
حرف های مافوق اثری نداشت و ...
سرباز به نجات دوستش رفت. به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند

افسر مافوق به سراغ آن ها رفت، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با
مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :من به تو گفتم ممکنه که ارزشش
را نداشته باشه، دوستت مرده! خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی

سرباز در جواب گفت: قربان ارزشش را داشت
منظورت چیه که ارزشش را داشت!؟ می شه بگی؟

سرباز جواب داد: بله قربان، ارزشش را داشت، چون زمانی که به او رسیدم هنوز زنده بود،
من از شنیدن چیزی که او گفت احساس رضایت قلبی می کنم.
اون گفت: " جیم .... من می دونستم که تو به کمک من می آیی!"

LOVE

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟
پسر: آره عزیز دلم
دختر: منتظرم میمونی؟
پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند
پسر: منتظرت میمونم عشقم
... ... دختر: خیلی دوستت دارم
پسر: عاشقتم عزیزم

...   ...   ...   ...   ...   ...

بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد
به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد
پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی
دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت
پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت: میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟
دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسی چیزی نگفته بود
و بی امان گریه میکرد
پرستار: شوخی کردم بابا !
رفته دستشویی الان میآد!!!

سرخ پوست ها و رئیس جدید

اعضای قبیله سرخ پوست از رییس جدید می پرسن: «آیا زمستان سختی در پیش است؟»


رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت، جواب میده «برای احتیاط برید هیزم تهیه کنید» بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه: «آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟»



پاسخ: «اینطور به نظر میاد»، پس رییس به مردان قبیله دستور میده که بیشتر هیزم جمع کنند و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «شما نظر قبلی تون رو تایید می کنید؟»

پاسخ: «صد در صد»، رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنند. بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟»

پاسخ: «بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!»

رییس: «از کجا می دونید؟»

پاسخ: «چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن!»

مهندس و برنامه نویس

مهندس و برنامه نویس

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.

برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟

مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید.

برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم.

مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد.

این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما می‌دهم.

این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.

برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟»

مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد. حالا نوبت خودش بود.

مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟»

برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند. بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد.

مهندس مودبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟»

مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید.

استاد خسته نباشید

نزدیک ترین معنای "استاد خسته نباشید" کدام است؟

1 -جمع کن بابا کار و زندگی داریم

2 - استاد به روح اعتقاد داری ؟؟؟؟
3- جمع کن بابا قلـــــــیون دیر شد
4 -خفه میشی یا بیام خفه ات کنم
5 - جون مادرت درس بسه
6 - استــــــــــــاد قرار دارم دم بوفه! ولمون کن
7 - برو بیرون دیگه ...
8 - با خداحافظیت خوشحالمون کن
9 - بس کن دیگه صدات رو نروه
10 - استاد ساعت نداری تقویم هستا !
11 - استاد تیتراژ رفت.

قضاوت

قضاوت

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .
... پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.
پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.....
پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.
پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!
مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!
اگر در ” زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ” بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از کف داده اید!
مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!
زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین ؛
در راههای سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند!.

کمربند

کیف مدرسه را با عجله گوشه ای پرتاب کرد و بی درنگ به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود ، رفت .
همه خستگی روزش را بر سر قلک بیچاره خالی کرد . پولهای خرد را که هنوز با تکه های قلک قاطی بود در جیبش ریخت و با سرعت از خانه خارج شد .
وارد مغازه شد . با ذوق گفت : ببخشید آقا ! یه کمربند می خواستم . آخه ، آخه فردا تولد پدرم هست ... .
- به به . مبارک باشه . چه جوری باشه ؟ چرم یا معمولی ، مشکی یا قهوه ای ، ...
پسرک چند لحظه به فکر فرو رفت .
- فرقی نداره . فقط ... ، فقط دردش کم باشه !

جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد

زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد...
اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت‌ای شیخ خدا می‌داند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم مستی دیدم که...
افتان و خیزان راه می‌رفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده‌ای؟
سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده‌ای؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت می‌کرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده‌ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

الاغ ملانصرالدین و تعمیر پشت بام خانه

الاغ ملانصرالدین و تعمیر پشت بام خانه
یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت . ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد.
ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد. ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد که استراحت کند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد. وقتی که دوباره به پشت بام رفت، می خواست الاغ را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. برگشت.
بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، و سرانجام الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد!
ملا نصر الدین با خود گفت لعنت بر من که نمی دانستم اگر خر به جایگاه رفیع و بالایی برسد هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را از بین می برد.

کشیش و مرد جوان

کشیشی در اتوبوس نشسته بود که یک ولگرد مست و لایعقل سوار شد و کنار او نشست

مردک روزنامه ای باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی از کشیش پرسید

پدر روحانی روماتیسم از چی ایجاد میشود؟

کشیش هم موعظه را شروع کرد و گفت روماتیسم حاصل مستی و میگساری و بی بند و باری و روابط جنسی نا مشروع است

مردک با حالت منفعل دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد

بعد کشیش از او پرسید تو حالا چند وقت است که روماتیسم داری؟

مردک گفت من روماتیسم ندارم

اینجا نوشته است پاپ اعظم دچار روماتیسم بدی است!!

بیماری نادر یک زن ارسال پیامک در خواب!!


پزشکان از شناسایی بیماری جدیدی خبر می‌دهند که طی آن، افراد به هنگام خواب و بدون این که متوجه باشند، با تلفن همراه خود پیامک ارسال می‌کنند. گفته می‌شود میزان ابتلا به این اختلال روانی، در جوانان و نوجوانان رو به افزایش است.
الیزابت هاموندز، یکی از افرادی که به این بیماری نادر و نوظهور مبتلاست می‌گوید: یکی از دوستانم به من گفت که برای وی پیامک ارسال کرده‌ام ولی من از این موضوع هیچ اطلاعی نداشتم.
وی افزود: دوستم به من خبر داد که در ساعت ۳ بامداد یک پیامک از من دریافت کرده که معنا و مفهوم آن را نتوانسته تشخیص بدهد… در ابتدا باور نمی‌کردم که چنین کاری از من سر زده است.
دکتر مارکوس اشمیت، از کلینیک خواب در اوهایو، با اشاره به این که موارد ابتلا به بیماری ارسال پیامک در خواب در حال افزایش است، گفت: از هر پنج جوان و نوجوانی که تلفن همراه دارند، چهار نفرشان گوشی‌های خود را در اتاق خواب و نزدیک دیگر اعضای خانواده نگهداری می‌کنند و فقط ده درصد آنها تلفن همراه خود را به هنگام خواب خاموش می‌کنند.
بر پایه اظهارات این پزشک، خواب ناکافی ممکن است باعث بروز رفتارهای حرکتی در خواب شود که پاسخ دادن به تلفن همراه به هنگام زنگ زدن آن، از جمله این رفتارها به شمار می‌رود. وی گفت احتمال دارد عوامل وراثتی در بروز این اختلال نقش داشته باشد.

نگاه از دیدگاه قرآن

 نگاه از دیدگاه قرآن
سوره مبارکه نور در دو آیه به حکم این مسئله پرداخته است در آیه نخست خطاب به مومنان و در آیه دوم خطاب به زنان مى فرماید: قل للمومنین یغضوا من اءبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک اءزکى لهم ان الله خبیر بما یصنعون و قل للمومنات یغضضن من اءبصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها...(106) به مومنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان ) فرو گیرند و دامان خود را حفظ کنند، این براى آن ها پاکیزه تر است از آن چه انجام مى دهید و به زنان با ایمان بگو چشم هاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز در آن مقدارى که ظاهر است آشکار نکنند.

حمایت وزیر اقتصاد آلمان از اسلام

حمایت وزیر اقتصاد آلمان از اسلام

وزیر اقتصاد آلمان با حمایت از اقلیت مسلمان در این کشور، تصریح کرد: دین اسلام جزئی جدا ناشدنی از جامعه آلمان است.

"ولفگانگ شوبل" وزیر اقتصاد آلمان و عضو حزب مسیحی دمکرات این کشور، با تأکید بر اینکه دین اسلام از جامعه آلمان جدا ناشدنی است، خواستار ممنوعیت تبعیض نژادی علیه مسلمانان در این کشور شد.

وزیر اقتصاد در حالی این سخنان را ایراد کرد که وزیر کشور آلمان گفته بود اسلام هیچ تناسبی با جامعه آلمان ندارد.

گفتنی است بر اساس آمارهای رسمی، تعداد مسلمانان آلمان بالغ بر چهار میلیون نفر گزارش شده است.

بر گرفته از تابش

رهنمود هائی از استاد ناصر سبحانی

1 – شخصیّت یک مؤمن عبارت است از قرآن ؛ یعنی باید فرد به حالتی برسد که ، بتوان گفت قرآن شخصیّت این مؤمن است و هر کس در حد خودش باید شخصیّت قرآنی داشته باشد . 


2 – دعوتگری که می خواهد دیگران را به راه عبودیت بکشد ، باید هر شب بخشی از آیات قرآن را تلاوت کند . این آیات را می تواند به صورت عادی در غیر نماز یا هنگام نماز نافله بخواند ، همچنین می تواند بخشی از این آیات را در نماز مغرب و عشاء بگنجاند .


 3 – عبودیّت عبارن است از فرمانبردار بودن بی چون و چرا از دین خدا ؛ دین خداوند مترادف است با قوانینی ، که انسان را برای درست استفاده کردن از مظاعر رحمت خداوند در زمینه ی تزکیه ی نفس ی نفس هدایت می کند ؛ یعنی انسان از لحظه ی پا نهادن به دوران آگاهی تا وقتی که می میرد ، بایستی زندگی اش عبارت از اطاعت بی چون و چرا باشد و این هدف آفرینش وی است .


4 – توحید الوهیت عبارتست از انتقال از شرک به توحید ، که به تغییر و تحوّلی اساسی و بنیادی در زندگی انسان می انجامد ، بگونه ای که واقعیت زندگی انسان به واقعیتی دیگر و راه وروش زندگی وی به راه و روشی دیگر مبدل می گردد . این تغییر و تحوّل همه ی افکار ، اندیشه ، اعمال و زندگی انسان را در بر می گیرد و این همان چیزی است که همه ی پیامبران خدا ( ع ) برای دعوت به آن آمده و همه ی داعیان الی الله باید این را وظیفه ی اصلی خود بدانند .


5 – هدایت به این معنی نیست که خداوند انسان را بر راه راست و صراط مستقیم قرار دهد و بعد وی  را به خود واگذارد ، بلکه بعد از آن در تمامی لحظات و مرحل طول مسیر و طی طریق ، خداوند هادی همراه انسان بوده و توفیقات و روشنگری های لازم را شامل حالش می کند . این است که مؤمن عبارت « اهدنا الصراط المستقیم » را دائم بر زبان دارد ، و وقتی کسی با تمام نیرو و توانش برای ادای مسئولیت و وظیفه ی بندگی خود می کوشد و خود را به رنج و مشقت می اندازد ، خداوند هم طی طریق و استقامت بر آن را برایش تضمین می کند و بر هدایتش می افزاید . « والذین إهتَدوا زَادَهُم هدی »


6 – موضعگیری در برابر الوهیت خداوند باید عملی و در بطن زندگی باشد ، و این یعنی اطاعت بی چون وچرا از خداوند و استعانت و طلب یاری از وی برای توفیق در این اطاعت ، که می شود عبادت و استعانت .


7 – سر چشمه ی کلیه ی فسادها جهل و تبعیت از هوی و هوس می باشد .


8 – چون خالق انسان تنها خداست و انسان فقط از مظاهر رحمت او برخوردار است ، پس مسئولیت انسان فقط در برابر خدا بوده و استعانت و یاری برای توفیق در عبودیت فقط از سوی اوست و فقط اوست که بر کائنات و مخلوقات تسلط و سیطره ی کامل دارد ؛ در نتیجه در روز جزا و حساب و کتاب فقط او مالک و فرمانرواست و همه چیز در ید قدرت اوست .


9 – حیات دارای دو جنبه است ، حیات جسمی و حیات معنوی ؛ حیات معنوی عبارت است از دارا بودن بینش و فهم دینی همراه تسلیم کامل به اوامر و نواهی آن بینش و جهت گیری بر اساس آن در واقعیت زندگی .


 10 – عبودیت حقیقی منتها درجه ی خشوع و خضوع در برابر خداوند است .


11 – انسان مؤمن در برابر سایر مؤمنین با تواضع و فروتنی برخورد می کند زیرا آنها هم مثل خود او صاحب عزّتند ، امّا نسبت به کافرین بر او واجب است که با شدّت برخورد کند و عزّت داشته باشد زیرا آنها از عزّت بی بهره اند .


12 – همه ی انسانها دو تولد دارند ، تولدی که از مادر می زایند و بستگانی همچون پدر ، مادر ، برادر ، خواهر و ... می یابند . تولد دیگر تولدیست که هنگام پذیرش ایمان از مادر ایمان می زایند در این تولد انسان بستگانی از انس و جن و ملائکه و سایر موجودات خدا می یابد و اینگونه آیه ی « إنما المؤمنون إخوه » تحقق می یابد و این تولد هرگز مرگی در پی ندارد . منبع: نوگرا

به افکارت عادت نکن!

به افکارت عادت نکن!


در این شکل شما سه تصویر می بینید. تصویر وسط مشکی و تصاویر چپ و راست رنگی. تصویر راست از راست به چپ می چرخد و تصویر چپ از چپ به راست. نکته جالب این است که اگر تصویر مشکی وسط را همزمان با یکی از تصاویر چپ یا راست نگاه کنید با همان تصویر و به همان جهت می چرخد.


همان مغزی که باورهای ما را می سازد باورهایی که دو دستی به آنها چسبیده ایم گاهی باورهای ذهنی ما چیزی بیشتر از عادت های فکری مان نیست.
باورها

دانشمندان برای بررسی تعیین میزان قدرت باورها بر کیفیت زندگی انسانها آزمایشی را در «هاروارد یونیورسیتی» انجام دادند:

۸۰ پیرمرد و ۸۰ پیرزن را انتخاب کردند. یک شهرک را به دور از هیاهو برابر با ۴۰ سال پیش ساختند. غذاهای ۴۰ سال پیش در این شهرک پخته می شد. خط روی شیشه های مغازه ها، فرم مبلمان، آهنگها، فیلم های قدیمی، اخباری که از رادیو و تلویزیون پخش می شد، را مطابق با ۴۰ سال قبل ساختند. بعد این ۱۶۰ نفر را از هر نظر آزمایش کردند:

تعداد موی سر، رنگ موی سر، نوع استخوان، خمیدگی بدن، لرزش دستها، لرزش صدا، میزان فشار خون … بعد این ۱۶۰ نفر را به داخل این شهرک بردند، بعد از گذشت ۵ الی ۶ ماه کم کم پشتشان صاف شد، راست می ایستادند، لرزش دستها بطور ناخودآگاه از بین رفت، لرزش صدا خوب شد، ضربان قلب مثل افراد جوان، رنگ موهای سر شروع به مشکی شدن کرد، چین و چروکهای دست و صورت از بین رفت.
علت چه بود؟

خیلی ساده است. آنها چون مطابق با ۴۰ سال پیش زندگی کردند، باور کرده بودند ۴۰ سال جوانتر شده اند.

انسانها همان گونه که باور داشته باشند می توانند بیاندیشند. باورهای آدمی است که در هر لحظه به او القا می کند که چگونه بیاندیشد.

اصولا فرق بین انسانها، فرق میان باورهای آنان است. انسانهای موفق با باورهای عالی، موفقیت را برای خود خلق می کنند. انسانهای ثروتمند، باورهای عالی و ثروت آفرین دارند که با اعتماد به نفس عالی خود و بدون توجه به تمام مسائل به دنبال کسب ثروت می روند و به لحاظ باورهای مثبت شان به ثروت مطلوب خود می رسند.

قانون زندگی قانون باورهاست. باورهای عالی سرچشمه همه موفقیتهای بزرگ است. توانمندی یک انسان را باورهای او تعیین می کند.

انسانها هر آنچه را که باور دارند خلق می کنند. باورهای شما دستاوردهای شما را در زندگی می سازند. زیرا باورها تعیین کننده کیفیت اندیشه ها، اندیشه ها عامل اولیه اقدام ها و اقدام ها عامل اصلی دستاوردها هستند.

انیشتین می گفت: «آنچه در مغزتان می گذرد، جهانتان را می آفریند.»

قوانینی که نیوتن از قلم انداخت

قوانینی که نیوتن از قلم انداخت... !!
قانون صف:
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
 
قانون تلفن:
 اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.

   قانون تعمیر:
 بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد
کرد.  
قانون کارگاه:
 اگر چیزی از دست‌تان افتاد، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید.  

  قانون معذوریت:
 اگر بهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین‌تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان، دیرتان خواهد شد.
 
[تصویر:  nioton.jpg]
 
قانون حمام:
 وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.  

  قانون روبرو شدن:
 احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می‌یابد.  

  قانون نتیجه:
وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی‌کند، کار خواهد کرد..  

 
قانون بیومکانیک:
 نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.  
 قانون تئاتر:
کسانی که صندلی آنها از راه‌روها دورتر است دیرتر می‌آیند.  

  قانون قهوه:
قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس‌تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.